خانهام آتش گرفته است آتشی جانسوز
هر طرف میسوزد این آتش
پردهها و فرشها را تارشان با پود
من به هر سو میدوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خندههایم تلخ
و خروش گریهام ناشاد
از درون خسته سوزان
می کنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد...
از فراز بامهاشان شاد
دشمنانم موذیانه خندههای فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به دستان پر از تاول
این طرف را میکنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
زان دگر سو شعله برخیزد به گردش دود
تا سحرگاهان که میداند که بود من شود نابود
خفتهاند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده برجا مشت خاکستر
وای آیا هیچ سر بر میکنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
میکنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد
هر طرف میسوزد این آتش
پردهها و فرشها را تارشان با پود
من به هر سو میدوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خندههایم تلخ
و خروش گریهام ناشاد
از درون خسته سوزان
می کنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد...
از فراز بامهاشان شاد
دشمنانم موذیانه خندههای فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به دستان پر از تاول
این طرف را میکنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
زان دگر سو شعله برخیزد به گردش دود
تا سحرگاهان که میداند که بود من شود نابود
خفتهاند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده برجا مشت خاکستر
وای آیا هیچ سر بر میکنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
میکنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد
مهدی اخوان ثالث
1 نظر دوستان:
چه خوب كه اين نوشته رو گذاشتي چون من هر وقت شعر فرياد خوانده استاد شجريان رو گوش ميدادم نميفهميدم كه ميگه :
و از لهيب آن روم از هوش
حالا ديگه ميفهمم چي ميگه. مرسي...